کتابگردی2(ما سه نفر بودیم)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : 11 آذر 1394
بازدید : 213
نویسنده : جاذبه وب

ما سه نفر بودیم

 کتاب‌گردی‌هایمان باهم بود عشقمان کتاب بود. ساعتها در کتاب‌فروشی‌ها پرسه می‌زدیم سیری‌ناپذیر بودیم. دانشجوی ادبیات فارسی بودیم. از ورودی‌های اولین کنکور سراسری بعد از انقلاب بودیم. بعدها استادانمان از ورودی‌های آن دوره به نیکی یاد می‌کردند.

از کتاب‌گردی دور نشویم. قدرت خریدمان برای کتاب کم بود محدود بود و من اینجا از یکی از ترفندهای خودم برای خرید کتاب می‌گویم. مثلاً حماسه‌سرایی در ادبیات فارسی دکتر صفا را که جلد گالینگور داشت و به نسبت گران بود با حذف دو سه وعده شام و ناهار خریدم. به دست آوردن کتابی که می‌خواستمش خیلی هیجان‌انگیز بود و دشواری‌های رسیدن به آن را از یادم می‌برد.

پیدا کردن کتاب ارزان و ارزشمند حالمان را تا مدتهای مدید خوش می‌کرد. یادم است دکتر انوری -که خدایش به‌سلامت بدارد-در درس نقد ادبی کتابهای فراوانی را معرفی کرده بودند ازجمله طلادرمس براهنی را. کتاب در بازار نبود. روزی با دو دوست یار غارم به کتاب‌گردی رفته بودیم در میان قفسه‌های پر از کتاب جستجو می‌کردیم که ناگهان یکی از دوستان طلا در مس دوجلدی قطع پالتویی را یافت و مرا هم خبر کرد گفتم بدین مژده گر جان‌فشانم رواست بااینکه خودش هم دنبال همان کتاب بود آن را به من واگذاشت به قیمتی بسیار ارزان خریدمش و هنوز دارمش هرچند بعدها طلا درمس در سه جلد قطور تجدید چاپ شد اما آن دوجلدی قطع کوچک خواندنش حال دیگری می‌دهد.

ما سه تن بزرگ‌ترین تفریحمان گشت‌وگذار در راستۀ کتاب‌فروشان انقلاب بود. خیابان انقلاب خیابان عجیبی بود تو را به‌سوی خود می‌کشاند. سرراست بود، دلگشا بود آدم آنجا احساس غریبگی نمی‌کرد آنجا پر از کتاب بود پر از آدم بود آدمهایی که بیشتر دنبال کتاب می‌گشتند و این تو را بر سر شوق می‌آورد. خیابان انقلاب خوب بود ما جوانیمان را در آن گذراندیم با آثار بسیاری از بزرگان دنیای شعر و داستان و نمایش و تحقیقات ادبی در آنجا آشنا شدیم. در انتشارات نیل با آثار اکبر رادی و بسیاری از نمایشنامه‌های مشهور جهان آشنا شدیم، در امیرکبیر زرین‌کوب را بیشتر شناختیم. در انتشارات طهوری و مولی با آثار عرفانی دوستی پیدا کردیم...انتشارات آگاه نزدیک میدان بود وهست-صورخیال دکتر شفیعی را آنجا یافتیم. روزهای خوبی بود از خواندن خسته نمی‌شدیم و حالا در آستانۀ نیم‌قرن دوم عمرم برای تجدید آن خاطرات از نو دانشجو شدم و بازگشتن در انقلاب کار هفتگی من است اما دریغا که کمتر می‌توان دست‌به‌جیب برد و کتابی درخور خرید دیگر این‌که یاران قدیم هریک از گوشه‌ای فرا رفتند من اما با یاد آن نازنینان و گاه با همراهی دوستان نویافته‌ام به سیر در بوستان پر کتاب خیابان انقلاب می‌پردازم و روحم را صفایی می‌دهم. انقلاب خیابان دلپذیری است.




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جاذبه و آدرس webattraction.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com